
از دلتنگی حرف زدن شاید خودش دلتنگی بیاره...از اینکه یه بغضایی تو گلوت باشه و نتونی فریادش بزنی بازم دلتنگی میاره...از اینکه بدونی دوروبرت چی میگذره و نتونی صداتو دربیاری دلتنگی میاره...از اینکه نامهربونی ببینی و نتونی کاری بکنی دلتنگی میاره...از اینکه کسایی که اسم دوست و رو یدک می کشن ولی از صدتا دشمنم باهات بدترن دلتنگی میاره...از اینکه نتونی حرف دلتو ثابت کنی اونم دلتنگی میاره...
بدجوری از این زمونه دلم گرفته...بدجوری دلم میخواد پته این روزگار و بریزم رو آب...ولی حیف...
نمی دونم کی اینو می خونه...ولی اگه یه خورده دلت تنگه برای دلتنگیهای منم دعا کن...برای اینکه دل کوچیکم بتونه این حجم از نامرادیها رو تحمل کنه...
التماس دعا
نظرات شما عزیزان:
فاطمه زهراصادق نژاد 
ساعت15:16---25 بهمن 1390
الهی وربی...وربی...وربی...توکه بهترمیدانی:"من لی غیرک"پس بگذارفقط صدایت کنم. سلام علیکم.انسان درهنگام سختی در آغوش خداست. دوستی می گفت:قشنگی زندگی به اینه که توندونی ویکی برات دعاکنه.چه عالیه که معشوقتان خداست.تووبتون گشتم از بیشترمطالبی که نوشتیدپندهایی آمو ختم.غالب مطالب مخاطب رابه خداتوجه می دهدپس چراسرفصل وبلاگتونوباغم شروع کردید؟دلتنگی یاغم گناه نیست اما تاجایی که انسان انقدرسیاه نبینه وایمان داشته باشه به انسان سازی خدادردل این مشکلات.جوردیگربایددید...سپاس
سوادکوهی 
ساعت9:09---16 بهمن 1390
سلام
نمیدونم این حرفای آقای حسینی یارفقاش
امادعامیکنم هرچی زودترهرکدومتون هرمشکلی داریدحل بشه
(وبتون خیلی قشنگه)
پاسخ:
سلام به وبلاگ خودتون خوش اومدین
اینا حرف دل کسی ایه که
معشوق واقعیش خداست
وقتی میام به وب سر میزنم .....